خبر بد متاسفانه زود میپیچد ! باران روی سهمگین ترین خشم سالهای قریب بر گونه دشتها و دامنه ها تازیانه میزند . قطرات دست بدست هم داد تا سیلاب راه بیفتد و آق قلا و گلستان و فارس و کرمانشاه و …. را در هم بکوبد . عید مردم تبدیل به عزا شد . اما انچه مرا بیشتر از این در بهت فرو برد بحران مدیریت در مدیریت بحران بود . واقعا جای تاسف دارد که در کشوری به این عظمت هنوز ستاد بحرانی که برازنده نامش اقداماتی انجام دهد نداریم . کل وظایف ستاد بحران البته انچه ما میبینیم و اذعان دارند همگان صرفا فقط در لباس متمایز که لوگوی ستاد بحران کشور را دارند و مصاحبه های غیرفنی رئیس محترم ستاد بحران است که بیشتر به جوک شبیه هست تا چیز دیگر . مقوله بحران مدیریت مقوله جدیدی در کشور ما نیست . مقوله ای که اقای شهرام جزایری در مصاحبه اش بعد زندان از ان به عنوان فساد اکبر تعبیر داشته و الحق تعبیر بجایی است . بنا به قول از سازمان برنامه و بودجه هر سال حدودا ۲۰ درصد از منابع و بودجه کشور بعلت فقدان نظام مدیریت و راهبری صحیح تلف شده و هدر میرود . کاش میشد برخی ناگفتنی ها را گفت . ولی سالهاست که یک شرکت ایرانی با همکاری یک شرکت مطرح هلندی این سامانه را در کشور طراحی و حتا بومی سازی کرده اند ولی دریغ از اقبالی که دوستان مسئول به این تکنولوژی نشان بدهند . انگار همین دیروز بود که سیلاب در دزفول کل طرح تفریحگاه را بعلت سو مدیریت ابگیری سد و اجبار در باز کردن یکباره دریچه های سد میلیاردها تومان ضرر را به ساختارهای بی ملاحظه ساخته شده شهری در بستر مسیل تحمیل کرد .
کاش کار را به کاردان بسپریم . ساختارگرایانه به امور نگاه کنیم و اجرایی کنیم نه سرسری و سطحی . تا کجا میشود میلیاردها دلار و تومان و ریال را تاوان سو مدیریتهای جاری کشور کرد . نظام انتصابات فشل در سازمانهای مدیریتی عملا پستهای حساس کشور را اسیر باند بازیها و حزب و سیاسی کاری و رانتهای فامیلی کرده است و اثربخشی و کارایی را به صفر مایل کرده است .
((زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان تحت تأثیر بحرانهای طبیعی است که هزینههای هنگفت اقتصادی و اجتماعی به وجود میآورد و توسعۀ کشورها را دشوار میکند. علیرغم تلاشهای صورتگرفته در بسیاری از کشورها برای کاهش خطرپذیری و آثار منفی بحرانها، آسیبها و هزینههای بسیاری از بحرانها در حال افزایش است (UNISDR, 2009: 3). نداشتن آمادگی و مقابله نکردنِ مناسب با بحرانهای طبیعی، خسارات سنگینی به ملتها و داراییهای آنها وارد میکند که بعضاً جبرانناپذیر است. ازاینرو، مدیریت بحرانهای طبیعی میتواند این هزینهها را کاهش دهد و جوامع مختلف را در برابر این بحرانها ایمن و مصون کند.
یکچهارم جمعیت جهان در معرض خطرهای ناشی از بحرانهای طبیعی زندگی میکنند. خسارت مالی ناشی از حوادث در کشورهای درحالتوسعه از حدود ۴۰ میلیارد دلار در اواسط دهۀ ۱۹۶۰ به ۱۲۰ میلیارد دلار در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ برآورد شده است (Domeisen, 1995, 330).
در یکی از بررسیها، تأثیرپذیرفتگان از بحرانهای طبیعی سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ م با هم مقایسه شدهاند و رشد قابلتوجه آنان در سال ۲۰۰۵ نسبت به ۲۰۰۴ آشکار است. تا پایان ۲۰۱۰ م، از بین ده شهر از بزرگترین شهرهای جهان، هشت شهر در کشورهای درحالتوسعه یا کمترتوسعهیافته هستند که بروز بحرانهای طبیعی در این شهرها میتواند موجب خسارتها و تلفات زیادی شود (UNISDER, 2005).
وقوع بحرانهای طبیعی و عدم برنامهریزی مناسب برای مقابله با خسارتها و پیامدهی ناشی از آن، میتواند منجر به از دست رفتن منابع و دستاوردهایی شود که تحقق آنها سالیان زیادی طول میکشد. اگرچه سیاستگذاری اثربخش، فراهم آوردن امکانات و منابع لازم، صورتبندی پیشبینیهای مناسب، تهیۀ سناریوهای مناسب و عملیاتیسازی اقدامات برنامهریزیشده در مراحل، پیش، حین و پس از وقوع بحران، در زمرۀ وظایف اصلی دولتها و حکومتها است، اما شیوۀ انجام این وظایف در کشورهای گوناگون متفاوت است.))*
*مدیریت بحران در ایران، ژاپن، هند و ترکیه نوشته کمالی و جلال میرزایی استادیار شهید باهنر کرمان