باز  در زل* گرمای مرداد – ۱۷ مردادماه روزی که بنام روز خبرنگار  مزین است  – بی هیچ حرف و حدیثی  بمرور مصائب شیرین خبرنگار  که ما کوچکترین قطره این دریای خروشانیم که – علی رغم بی مهری های تمام همچنان موج میزند – میپردازیم.  اهل قلم شاید تنها ادمهایی باشند که با واژه  گریه میکنند و  عجیب تر اینکه  بعنوان

 

طلایه دار  خبر ، کمتر از خودشان مینویسند  و آینه تمام نمای دردهای جامعه اند منهای خودشان . نه از تسهیلات طرح ترافیک خبری هست و نه از وامهای مسکن  صنفی و سازمانی و نه از کارانه های چند میلیونی  و نه حتی بیمه  درست و حسابی که بوقت دردمندی دستگیر و کمک حالشان باشد . گاهی که از مقابل دانشکده خبر میگذرم و دانشجویان سال اولی رو میبینم که با چه ذوق و شوقی  برای پوشیدن این ردای مقدس مشق عشق میکنند  دلم    یهویی می ریزد   نمی دانم که ایران ما چرا هرچی عنصر فرهنگ ساز هست در بدترین وضعیت ممکن برای معاش و حداقلها صبح تا شب درگیرند . آن از وضعیت معماران فرهنگ -معلمان عزیز –  و اینهم از پرچمداران فرهنگ -خبرنگاران – و آنهم از هنرمندان دیروز که همگی در انزوا در حال سپردن خود به  چنگالهای بی رحم بیماری و آلزایمر ند  چه میدانیم شاید فراموشی بهترین نعمت در این وانفسا باشد وگرنه  خوره خاطرات جانفشانی های سربازان فرهنگی در راه وطن  وجودشان را میبلعید و  زودتر اسیر خاک میکرد  . شاید  مصداق این بیت از شعر  شاعر باشیم .

هر محنتی که میکشماز تنگی قفس    کفران نعمتی است که در باغ کرده ام .

اما هرچه هست این رفتارهای  نازیبا در  لابلای شعارهای قشنگ  و صداهای بلند و گاه دردهای جانکاه تر  گم میشود  یه جورایی داریم  از بیانشان خودداری میکنیم که مبادا  دردی بر دردهای مردم خوبمان نیفزایم وگرنه مگر میشود اینهمه تبعیض شغلی و رفاهی و معیشتی را در حق پاسداران فرهنگ یک سرزمین دید و دم نزد .

با این وجود کسی جز خودمان  برای تهنیت و تسلایمان سراغ نداریم-  بجز کلاغ  کسی بفکر باغ نیست –

همکار فرهنگی خبرنگار عزیز روزت مبارک .

 

*زل. [ زِل ل ] (اِ) آفتاب زل ؛ آفتابی سخت گرم و بی ابر: در زل آفتاب ؛ زل گرما و در تیزی حرارت آن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *